سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همانا خدا را بندگانى است که آنان را به نعمتها مخصوص کند ، براى سودهاى بندگان . پس آن نعمتها را در دست آنان وا مى‏نهد چندانکه آن را ببخشند ، و چون از بخشش باز ایستند نعمتها را از ایشان بستاند و دیگران را بدان مخصوص گرداند . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 91 شهریور 19 , ساعت 9:29 صبح

نمازی به امامت یک نانوا+عکس  

این جماعت جزو   پیشگامان تفحص شهدا بودند. کسانی که پدرانه به دنبال کسانی می‌گشتند که اگر نگوییم  از فرزندانشان برایشان عزیز‌تر بودند لااقل به اندازه فرزندانشان آنان را دوست داشتند.

 همه ساله در گوشه‌ای از میهن اسلامی ما اجلاس با برکتی با عنوان اجلاس نماز برگزار می‌شود. آقای قرائتی اصرار بر این داشت که همه برای اعتلای نماز کارکنند. عکسی داشتم که گفتم شما هم از دیدنش لذت معنوی ببرید.
 
شاید این جماعت جزو پیشگامان تفحص شهدا بودند. کسانی که پدرانه به دنبال کسانی می‌گشتند که اگر نگوییم از فرزندانشان برایشان عزیز‌تر بودند لااقل به اندازه فرزندانشان آنان را دوست داشتند. ما جوان‌ها و نوجوان‌ها به دور از هرگونه تعلقی چه دنیایی و عاطفی و یا با حداقل تعلقات قدم به جبهه گذاشتیم و قطعا درک این را نداشتیم که بین پدر و فرزند چه روابط عاطفی وجود دارد. شاید یکی ازسوال‌هایی که بعد از سال‌ها از خاتمه جنگ در ذهن خیلی از رزمنده‌ها وجود دارد و به عنوان یکی از خطاهای جنگ به آن می‌نگرند حضور افرادی است که سن و سالی از آن‌ها گذشته بود در کسوت حمل مجروح وحمل شهداست. اما امروز ناخوداگاه به رمز آن پی می‌بریم که این پدران آب‌دیده در مواجهه با زخم خورده‌ها و شهیدان آسمانی فرزندان خود را می‌دیدند که خلعت شهادت به تن کرده‌اند و با همه وجود، هرچند به نگاه ما ناتوان بودند خود را به آب و آتش می‌زدند تا آلام پدر و مادر چشم انتظاری را تسکین بخشند.
 
شیرمردهای تعاون شهدای لشگرده سیدالشهدا (ع)

تصویر زیر شرحی است برگوشه‌ای ازاین تلاش ارزشمند

نمازی به امامت یک نانوا+عکس  

یک روز داغ در اواخر اردیبهشت سال 65 و آن هم در ماه مبارک رمضان، نماز ظهر و عصر و به جماعت بر روی زمین داغ فکه به امامت کسی که شهدا به او اقتدا می‌کردند.
 
حاج آقا مظفر پدر شهیدان مظفر حاج‌آقا رحم‌خدا مظفر صاحب یک نانوایی در تهران بود. خدا به رحم‌خدا شش پسر داد. شاطر رحم‌خدا مظفر با عرق جبینش، پشت تنور نانوایی، شش پسر را به سر و سامان رساند و خدا قسمت کرد که سه تای آْن‌ها در عملیات مرصاد، شربت شهادت نوشیدند.
 
این نمازگذاران از ساعت اولیه صبح در بیابان‌های فکه مشغول جمع آوری بدنهایی شهدایی بودند که ده‌ها روز بر زمین مانده بود...
 
این‌ها بنی اسد بودند که به کربلای فکه رسیدند و با بدنهای پاره پاره مواجه شدند حالا هم برای نماز دست از کار کشیده‌اند پس باید گفت: درنمازم خم ابروی تو در یاد آمد...
 
راوی: جعفرطهماسبی

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ